نشریه "مصلحت "دانشگاه بین المللی ترکیه در نخستین شماره به معرفی دکتر رضا خدادادی پرداخت

۲۴ آذر ۱۳۹۷ | ۰۸:۵۳ کد : ۲۱۰۳ رویدادها
تعداد بازدید:۲۳۵۳

نشریه حقوق و ادبیات «مصلحت» دانشگاه بین المللی مرمره استانبول ترکیه درنخستین شماره به معرفی دکتر رضا خدادادی عضو هیئت علمی دانشکده تجسمی دانشگاه هنر پرداخته است. گفتنی است شماره نخست نشریه به نام آوران عرصه علم و هنر و ادبیات جهان اختصاص دارد. در این نشریه آثار نقاشی استاد مورد نقد و بررسی قرار گرفته و تصویر چند نمونه ازآثار مجموعه «حیرانی» ایشان نیز به چاپ رسیده است. آنچه در معرفی استاد و نقد مجموعه آثار حیرانی که با استفاده از متن برخی از منتقدین ایرانی همچون خانم دکتر رمضان ماهی و آقای مهرداد قهرمانی و... به ترکی برگردان شده بدین شرح است:

دکتر رضا خدادادی عضو هیئت علمی دانشگاه هنر، هنرمند معاصر شناخته شده ایرانی، نقاش، مجسمه ساز و پژوهشگر و متولد اردبیل و ساکن تهران است.

نظم، ظرافت و دقت در اجرا را می‌توان خصوصیات مشترک نقاشی‌های رضا خدادادی دانست که در مجموعه آثار «حیرانی» به شکوفایی خیره‌کننده‌ای رسیده‌اند. خدادادی که دل‌بسته‌ی اشعار عارفانه‌ی حضرت مولانا است، در این مجموعه رویکردی کاملاً عارفانه و شرقی به مقوله‌ی طبیعت، به‌عنوان مهم‌ترین منبع الهام بشر داشته است. به همین دلیل باآنکه برخی از تابلوهای او یادآور نی‌زارهای طبیعی است، اما نگاه هنرمند به آن‌ها کاملاً از پرداخت طبیعت‌گرایانه و رئالیستی فاصله گرفته است. «دیدن»، «جذبه» و «تمرکز» که به‌عنوان اصلی‌ترین اصول هنر نقاشی شرقی شناخته می‌شوند، در دستان هنرمند خدادادی با وجوه هنر انتزاعی به هم می‌آمیزند و تابلوهایی لطیف، شاعرانه و آرام را شکل می‌دهند که برای دستیابی به روح جاری در آن می‌باید به تفکری مراقبه‌گونه دست زد. هنرمند خطوط رنگی فراوانی را با دقت وسواس‌گونه‌ای بر روی‌هم قرار داده و بدین طریق فضایی خلق می‌کند که همه‌چیز در آن به اقلیت رسیده‌ است (مینی مال می‌شود)؛ در تابلو هیچ اثری از تنوع سطوح دیده نمی‌شود؛ اثری از پیکره نیست، طبیعت به کمترین صورت خود ساده شده؛ فرم به خط و خط به منحنی‌های یکدست تقلیل یافته و در این اقلیت است که فرم بسیط تابلو بیش از آن‌که نمایی طبیعی و زمینی باشد، تجسم عالمی «مثالی» می‌شود که خیال‌انگیز، شاعرانه و شگفت‌انگیز نیز هست و آدمی را به «حیرت» وامی‌دارد. بدین طریق خدادادی انگاره‌های عرفان ایرانی را به تجسم‌های بصری ترجمه کرده است؛ کثرت موجود در عالم در وحدت ساده‌ی خطوطِ خمیده نمایان می‌شود و عرصه‌ی پهناور هستی در تجسم تمثیل‌وار اشکال منحنی، وحدتی نو از ذات یگانه حق را نمایان می‌سازند. هنرمند برای خلق آثاری با این دقت و ظرافت می‌باید ذهن را از هر نوع تنش خالی سازد و همین عمل، نقاشی کردن را به مرز نوع خاصی از عبادت نزدیک می‌سازد که کاملاً شرقی، فردی و درونی است. هارمونی رنگی نیز در این اثر بر مفاهیم عارفانه تأکیدی مضاعف دارد؛ رنگ‌های گوناگون از طیف‌های مختلفی چون بنفش، آبی، سبز، ارغوانی و کرم به‌واسطه‌ی پیچش در یکدیگر آرام می‌گیرند و به سمت یکدستی و نوع جدیدی از «بی‌رنگی سالک‌گونه» پیش می‌روند. پرداخت هنرمندانه خطوط و استفاده استادانه از متریال رنگ و روغن سبب شده فرم‌های منحنی، برجسته به نظر آیند و در عمق حاصل از درهم‌آمیختگی خود، ذهن مخاطب را به تعلیق وادارند؛ گویی در پس این دشت فرازمینی، راهی به ابدیت و احدیت پنهان مانده است که کشفی نو را طلب می‌کند.


( ۷ )